سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مس

صفحه خانگی پارسی یار درباره

خودم نیستم

    نظر

سلام

از خودم خسته ام. برنامه ریزی هایم جواب نمی دهد. کارهایم به شدت ب هم گره خورده. نه پایان نامه م پیش می رود و کارهای رفتن. هیچ کاری نمی کنیم. روز به روز از ایام عمرم را دارم تلف می کنم...

چقدر ضعیف شده ام

با هر تقی می پکم... چرا باید ماجرای مهد کودک این قدر داغونم کند؟ چرا باید اینقدر ضعیف باشم...

چه کنم؟

چطوری خودم را باید جمع کنم... اعصابم نمی کشد. دلم می خواهد برای خودم باشم. ورزش کنم بخورم بخوابم خوش بگذرونم درس بخونم و بی خیال همه چیز...

اما می دونم اشتباه است و بعدا پشیمان می شوم. چه باید بکنم تا توان مضاعفی دوباره پیدا کنم؟ جز این است که باید تو یاری م کنی؟ خدای مهربانم دستانم را بگیر...

لعنت به این پریدی

از حال فعلی م ناراضی م... خیلی ناراضی...

چقدر دلم غصه دارد. برای محمد الهام بابا شوهرم خودم آزاده کارهایم تنهاییم و از همه بشتر برای پسرک نازنینم و شما تو راهی عزیزم...

واقعا گیر کرده ام خدای مهربونم . کمکم کن...

کمکم کن...

مهد سید علی این وسط دقیقا خود قوز بالا قوز است :(

و باید خودم را جلوی میرسبحان محکم نشان دهم ... سخت است... دوست دارم خودم باشم. دوست ندارم نقش بازی کنم. خب کم آورده ام دیگر...